خدایا ! عاشقت هستم .

 رقص با فرشتگان

 

 

شاید برایتان تعجب برانگیز باشد که فرشتگان نیز می رقصند، رقص انها می توان شبیه انواع حرکات یوگا، مدیتیشن و آداب مذهبی باشد البته خیلی وسیعتر و سریعتر از آنها؛ حالت روانی عجیبی در این رقص ها وجود دارد همان احساس پرواز روی ابرها را دارد. از دور که به فرشتگان نگاه می کنی شبیه به پاره های ابر می بینی، ولی وقتی نزدیک می شوی آنها را تشخیص می دهی در تمام بازی های رقص انها از ذکر خدا استفاده می کنند. شاید بهتر بگویم "الله" به اصطلاح ما زمینی ها، آنها تخلیه انرژی می کنند؛ ولی به نظر من جنبه شادی دارد خیلی شاد هستند خیلی خیلی، مادیون اگر شما این رقص ها را انجام می دهید حتما" به شما می گویند که دیوانه هستید، نمی دانم شاید گوشها یا قسمت های از بدنتان نیز در رقص است که برای آنها خیلی عجیب است آنها می خندند و شاید فکر کنند که این رقص نوعی حماقت از طرف شما است.

آیا می توان فلسفه این همه آداب مذهبی، ذهنی و رقص های مختلف را از این نوع رقص فرشتگان منشأ گرفت یا نه ؟

آیا می توان تصور کرد که خیلی ها می خواهند کمی از دنیا دور باشند ( یا به قولی روی ابرها پرواز کنند ) از این رقص فرشتگان نشأت گرفته است؟

خیلی وقت پیش وقتی بعضی کتابها را می خواندم مثلا در مورد عیسی مسیح(ع)، خیلی حرفها برایم عجیب بود ولی آنها می گفتند آن را دیده اند. حالا درک می کنم که این نوشته من نیز نحوی توصیف است ولی دقیق نیست بلکه تصور من از این رخداد است.

 

 

  + نوشته شده درپنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۸  ساعت 15:20  توسط ترانه   | 


 راه رسیدن به آرزوها

 

وقتی بچه کو چکی هستیم آرزو های بسیاری داریم , از همه مهمتر آنقدر شهامت داریم که حتما" باید به آنها برسیم . 
با بزرگ شدن کم کم آرزوهایمان را زیر خاک فراموشی دفن می کنیم . حتی در بزرگسالی نیز آرزوهایی داریم . 
*آیا راهی وجود دارد که به همه این آرزوها برسیم ؟ 
*آیا رسیدن به این آرزوها کار درستی است ؟ 
*آیا وقتمان را تلف نمی کنیم ؟ 

چه کتابهای نوشته شده است, چه افرادی حرف زده اندو گفته اند: موفقیت , هدف , پولدار شویید , همسر دلخواه .... 
و چه افراد شیاد ی که پولهای هنگفتی از این طر یق بدست آورده اند . یا از طریق فروش کتابهای خیالی کسب درآمد کرده اند . 
*در این آشفته بازار چکار کنیم ؟ 
*به چه کسی اعتماد داشته باشیم ؟

من اینجا آرزو هارا بر دو نوع تقسیم می کنم : 
دسته اول آرزوهای که اگر به آن برسیم از نظر اجتماع برتری یا مورد احترام واقع می شویم , مثلا" 
_ اگر مدرک دانشگاهی خوبی بگیریم همه به من احترام می گذارند . 
_ اگر پول خوبی داشته باشم به راحتی همسر پیدا می کنم . 
_ اگر ماشین بنز داشته باشم می توانم پوز بدهم . 
_... 
دسته دوم آرزو های هستند که واقعا" ...

 

دسته دوم آرزو های هستند که واقعا" برای رسیدن به آنها باید زحمت کشید . حتما " داستان پسری که در رویا می بیند که گنجی وجود دارد و برای بدست آوردن آن سرزمین ها می گردد , در نهایت آن گنج را در همان جای پیدا می کند که آن خواب را دیده بود را بارها شنیده اید ., آیا شما از این گونه رویا ها نداشته اید ؟ 
_به شکل یک نویسنده ,دارید به مردم خدمت می کنید . 
_رو’ یای که در آن به شکل یک پزشک مهربان در خدمت جمع هستید . 
_یا آرزوی آنکه یک متحول در سیاست , مذهب , روانشناسی ... باشید .

آرزو های که در ته دلتان وجو د دارند آنها را پیدا کنید می توانید در یک صفحه کاغذ تمام آرزو هایتان را بنویسید و در مرور بعدی دور آنهایی که قلبتان بیشتر برای آن می تپد علامت بگذارید

سپس آرزوهای که دورشان خط کشیده اید به ترتیب اولویت بنویسید یعنی به کدام مورد واقعا" می خواهید برسید در اولویت اول قرار بدهید . 
برای رسیدن به آن آرزو زمان رسیدن تعیین کنید . مثلا" در سال آینده به این آرزو می خواهم برسم

با یک مثال توضیح می دهم , آرزوی شما این است : 
"داشتن یک خانه زیبا " 
آنچه مهم است این هدف را برای خودتان دقیق بیان کنید خانه ویلای می خواهید یا آپارتمان و مساحت آن چگونه باشد؟ و... 
حال هدف شما این شد : 
"من یک آپارتمان 100 متری زیبا می خواهم " 
زیبا در این جمله را بیشتر توضیح دهید منظور شما تازه ساخت بودن آپارتمان است یا دکوراسیون داخلی مد نظر شما است ... 
هدف شما به صورت دقیق تبدیل به این شد : 
"من یک آپارتمان 100 متری با دکوراسیون زیبا می خواهم "

در روان انسان یا به قول روانشناسان در ضمیر ناخوداگاه انسان هر آرزوی که وارد شود آن آرزو در محیط خارج اتفاق می افتد . 

ولی راه ورود به ضمیر ناخوداگاه چیست ؟ 

جملات و کلمات یا به قولی عبارت تاکیدی 

عبارت تاکیدی جمله ساده ای است که باید آن را آنقدر تکرار کنید تا وارد ضمیر ناخودآگاه شما بشود . 

حال نوع آرزویتان مشخص شد به آرزویتان زمان رسیدن بدهید هر چه زمان رسیدن به آرزویتان کمتر باشد بهتر است , یک مثال می آورم : 
هدف شما: وزیر وزارت علوم , تحقیقات و فناوری است . 
قدم ها 
1_داشتن مدرک دکتری است پس در این زمینه تلاش کنید . 
2_وارد شدن به وزارتخانه مربوطه . 
3_چند سال رییس یکی از دانشگاه ها باشید . 
4_در وزارت پست معاونت یا مشاور وزیر داشته باشید . 
5_در نهایت تلاش برای وزیر شدن . 

به جای محال دانستن آرزو ها ,تلاش کنید .
من قدم سوم آرزوی بالا را تبدیل به عبارت تاکیدی می کنم : 

من هم اکنون رییس دانشگاه صنعتی شریف هستم . 

عبارت تاکیدی را سعی کنید خیلی کوتاه انتخاب کنید البته واژه هم اکنون برای این است تا به باور تبدیل شود . 

دقت کنید اگر آرزوی را داشته باشید تمام فرشتگان و کائنات به پا می خیزند و آرزو یتان را اجابت می کنند . 

اما موضوع باور خیلی مهم است سعی کنید چیزی را که می خواهید حداکثر در عرض دو سال بدست آورید وگرنه آن آرزو را به قدم های کوتاه تر تبدیل کنید . 


باز هم تاکید می کنم شما فقط به آن نوع آرزوی می رسید که از ته قلبتان آن را بخواهید .

قدرت تصاویر در ذهن ما خیلی بالا هست . یک نمونه واقعی می آورم : 

منشی در مطب دکتری کار می کرد بجای عکس دکتر در منزل, عکس خودش را گذاشته بود هر وقت منزل می آمد عکس خودش را نگاه می کرد و خودش را در لباس پزشک می دید . 
بعد از چند سال به طور عجیبی بورسیه دانشجوی پزشکی شد و حالا , یک پزشک نمونه هست . 

شما می توانید علاوه بر عبارت تا’کیدی از تصاویر مشابه آن استفاده کنید . 

اگر عبارت تا’کیدی و تصاویر نزد هم باشند معجزه می کند .

قدرت بخشش یا بارش نیز معجزه می کند مثلا" شما می خواهید تا سال آینده 30 میلیون تومان در آمد داشته باشید .از حالا به نیازمندان و یا مرکزی که از آن کسب در آمد می کنید بخشی از در آمد خود را بدهید . این بخش را می توانید یک دهم در آمد خود تان در نظر بگیرید . 
باور کنید خیلی عجیب است که در آمد شما به صورت تصاعدی زیاد می شود .
برای من نیز جای سو’ال هست که چرا به هر میزان که می بخشیم بیشتر آن نوع آرزو را به سمت خود جذب می کنیم . 
در ببخشش چه حکمتی وجود دارد فقط خداوند می داند و بس . 
ولی مقدار بارش شما باید متعادل و درست باشد . 
من به دوستانم همین پیشنهاد را داده ام یکی از دوستانم به من گفت : 
ترانه این قانون در باره من عکس عمل می کند مثلا" وقتی سعی می کنم بیماری را با سخنانم شفا دهم, خودم بیمار می شوم . 
جوابش خیلی راحت هست : 
قانون در باره شما اجرا می شود ولی شما بدهکار هستید فعلادارید بدهی ها خود را می پردازید سپس آرزو به سمت شما جذب می شود.

 

  + نوشته شده دریکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۶  ساعت 17:11  توسط ترانه   | 


 ماموریت الهی

 

برگرفته از چند کتاب در مورد روح و تصورات شخصی می باشد.

همه می دانیم روح از خداست پس وقتی به زمین فرستاده می شود دارای ماموریت است؛ هر کدام از ما مثل سربازی، ماموریت داریم تا کاری را در دنیا انجام دهیم و دوباره به سوی خداوند برگردیم.

این ماموریت از طرف خداوند متعال بر دوش ما نهاده شده است و ما قبل از تولد کاملا" اذهان داشته ایم که به نحو احسن آن را انجام می دهیم در آن جلسه بالغ بر هزاران ملایک و ارواح حضور داشته اند و همه شاهد بوده اند که ما به خواست خودمان قول داده ایم که ماموریت دنیوی خود را قبول کرده ایم.

در قران کریم اشاره می فرمایید که انسان مسولیتی را قبول کرد که همه موجودات از آن سرباز زدند و می فرمایید: انسان نمی دانست که چقدر سخت است.

 سالهای طولانی از خودم می پرسیدم خدایا ماموریت من چیست ؟ 

جوابش خیلی راحت بود؛ هر مسولیت که شما دارید همان ماموریت شما است چند مثال می آورم:

اگر  شما یک پزشک هستید قول داده بودید که درد و رنج جسمانی را از انسانها میکاهید، حالا اگر  در کار خود صادق بودید ماموریت شما درست پیش می رود ولی اگر در فکر منافع شخصی خود هستید متاسفانه، فقط دارید به خودتان ضرر می رسانید.

بعضی ها می پرسند من هیچ شغل و کاری ندارم فقط در خانه هستم، حتما ماموریت ندارم . این طور نیست از خودتان بپرسید من چکاری می توانم برای آفریننده ام و مخلوقاتش انجام دهم ، جوابش همان ماموریت شما است.

در دو حالت بیهودگی یا بی هدفی برای شما بوجود می آید:

حالت اول انقدر ماموریت سنگینی برداشته اید که فکر می کنید یک آرزوی محال دارید. مثلا" می خواهید رییس جمهور شود.  هر وقت به آن فکر می کنید تمام انرژی شما را هدر می دهد. به شما توصیه می کنم حتما" تاپیک راه رسیدن به آرزوها را از همین وبلاگ بخوانید. 

حالت دوم شاید شما ماموریت بسیار ساده ای برداشته اید که حتی فکر کردن به آن، شما را خجالت زده می کند . ولی اینگونه نیست درست انجام دادن یک ماموریت خیلی بیشتر از نوع آن مهمتر است. 

بدترین و ناخوشایندترین حالت، زمانی که مسولیتی دارید ولی  ندانسته نقش منفی بازی می کنید مثال هایش انقدر زیاد شده است که برایمان عادی شده است.  در این ماموریت باید کسی دیگری بیاید تا خرابکاری های ما را درست کند. یک مثال از خودم می آورم. من زمانی معلم سختگیری بودم که در آخر ترم می دیدم که شاگردانم از درس و کلاس کاملا متنفر می شدند. 

 

 

  + نوشته شده دریکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۶  ساعت 4:57  توسط ترانه   | 


 عیسی پیامبر دوست داشتنی من


من عاشق عیسی هستم ، به همین دلیل است که پیروان آن پیامبر الهی را نیز بسیار دوست دارم.

آنچه که می نویسم برگرفته از قرآن کریم، انجیل شریف و تصورات من است.

عیسی پیامبری بوده که توانسته در مواقع مختلفی به دنیای ما بیاید و همچنین به عالم حقیقت باز گردد قبلا اشاره کرده بودم در زمان قبل از تولد بر مادر مقدس خود ظاهر شود و خود را معرفی نماید که من عیسی پیامبر خدا و توسط شما به دنیا می آیم.

مرگ عیسی (از دست دادن کالبد فیزیکی) در اواخر عمر ایشان روی می دهد کالبد فیزیکی آن بزرگوار همچون تولد خودش شگفت انگیز می باشد . بعد از مرگ دوباره بر می خیرد و به زمین بر می گردد و با کالبد غیر مادی و حقیقی خود . طبق فرموده مسیحیان عزیز "عیسی می خواهد به صلیب کشیده شود تا گناه انسان را بشورد" . در مراجعت دومی همه حواریون می دانستند که عیسی است ولی بسیار پر نورتر و زیباتر . طوری که بعضی مواقع از نظر ها غیب می شود ( فاقد کالبد فیزیکی بود ) . حضرت عیسی بین حواریون می آید و می فرمایید که من فردا به صلیب کشیده می شوم  یکی از حواریون می گوید چگونه امکان دارد،آن حضرت می فرماید قبل از بانگ خروس،حتی تو نیز مرا سه بار انکار می کنی .

آن حواری درست سه بار حضرت عیسی را انکار می کند چون عیسی با کالبدی غیر مادی و بسیار نورانی تر دوباره برگشته بود. بلی، نادانان آن روزگار عیسی را به صلیب می کشند و جالب آنجاست که عیسی به حواریون می فرمایید که من بعد از چند روز ( به گفته مسیحیان 5 روز) دوباره برمی گردم. و همین گونه می شود بر می گردد، همه حواریون به او دوباره ایمان می آورند عبسی می فرمایید به من دست بزنید و ببینید که من همان عیسی هستم. و بعد از خداحافظی از آنها، دوباره غیب می شود.

پیروان حضرت موسی (ع) مورد لطف پیامبر گرامی ما واقع می شود به تصور من چون آنها به حضرت عیسی بدی کرده اند و آن حضرت از پذیرششان خودداری می کند.

به جرأت می توانم بگویم سخت ترین مطلبی بوده که من نوشته ام و جمله بندی ناقص و با مفهوم ناکامل . جا دارد از خواننده گرامی کمال عذر خواهی را بنماییم. ( آوردن بسیاری از مفاهیم در قابل جمله برایم سخت بوده است.)


  + نوشته شده درچهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۲  ساعت 13:43  توسط ترانه   | 


 محمد! پیامبری که همتا ندارد.

 

محمد کیست؟ شاید واژه نامأنوسی در ذهنتان بیاید . ولی محمد پیامبری است ، که هیچ واژه ای به تنهایی قادر به توصیف او نیست.

محمد پیامبری بوده ، که از اول خلقت تا پایان جهان هستی مورد رحمت درگاه الهی بوده و هست . پیامبری فوق مدرن تا حدی که تمام انسان های که مدرن و آزادی خواه هستند هرگز به مرتبه او نمی رسند .

محمد در سخت ترین آزمایشات الهی بدون کوچکترین لغزشی سربلند بیرون آمده است .چرا؟ مگر او انسان نیست ؟ مگر او هم قادر به گناه نیست؟

این سوال اساسی را  نه من و نه هیچ عارف دیگری نتوانسته جواب دهد. فقط همین قدر می دانیم که محمد بسیار باهوش، دارای روح بسیار قوی و صد البته احساسات قدرتمند شهودی بود.

محمد نسبت به همه مردمان احساس مهر و محبت داشت، چرا محمد برای همه انسانهای که از بدو خلقت تا پایان هستی آرزوی تکامل ، بهشت و رسیدن به ذات الهی داشت؟

چون محمد کمال همه چیز بود، هر پیامبر دیگری پیروان بخصوصی دارد ولی محمد همه را می خواهد هدایت کند.

نورانیت او فوق ماوراء است. ُُچون در او غروری وجود ندارد اصلا" واژه غرور برایش معنی ندارد . اگر بدانیم که چقدر خوش مشرب و شاد است، آنگاه تمام مدعیان عالم حرفی برای گفتن ندارند.

چرا محمد اینگونه است ؟ می دانیم تمام خوبی ها نزد خداوند است و محمد در گرفتن این الطاف الهی از اول آفرینش حضرت آدم ممتاز بوده است و در وی تجلی نموده است.

 محمد هر جا می رود و هرکسی که نزد اوست ، پر از انرژی الهی می شود نورانیت دختر زیبا ، با حجاب و بسیار با محبت او بر دیگران پوشیده نیست، فاطمه زهرا توانست یک نسل به نام سادات را بوجود آورد پس می توان او را مانند زنان بزرگ تاریخ در مقام نخست قرار داد.

در این مقاله از واژه (ص) و (س) پرهیز شده چون در قلب هر انسانی واژه محمد همراه با صلوات بر او و خاندان پاکش بخصوص فاطمه زهرا را می توان جست اگر باور ندارید یک بار هم که شده به ندای قلبتان گوش فرا دهید.


  + نوشته شده درچهارشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۸۹  ساعت 2:20  توسط ترانه   | 


 آیا واقعا" من عاشقم ؟

 

عشق واژه مقدسی است که همیشه باید درست بکار رود.

در عشق های زمینی، ما تمایل داریم ؛معشوقه را آنگونه که دوست داریم تصور کنیم سپس با بی توجهی معشوقه قدرت تصور در ما رشد می یابد و چرخۀ عشق ادامه می یابد طوریکه  نتوانیم بدون او زندگی کنیم .بی توجهی معشوقه یا به اصطلاح من عدم دسترسی باعث می شود خلاء ذهنی عشق،در ما زیادتر شود ،چنانچه بدانیم خلاء طبق قانون طبیعت باعث جذب با قدرت و شدت بیشتری می شود پس معشوقه زمینی با شدت بیشتری ما را جذب یا فریفته خود می کند .

حال متصور شوید که دو عشق زمینی به همدیگر رسیده اند تمام تصورات آنها غلط از آب در می آید گویا ذهن داده های نادرستی دریافت کرده است این بار ما بیشتر هراس داریم که نکنه همه چیز معشوقه دروغ است ولی این ما بوده ایم که دروغ را پرورش داده ایم .

 

 

  + نوشته شده درجمعه بیستم آذر ۱۳۸۸  ساعت 13:30  توسط ترانه   | 


 مطلبی درباره ی عشق

 

توجه داشته باش که عشق قابل رشد است . 


پس زمینی می خواهد که حاصل خیز باشد .

دور از همه آفت ها و علف های هرز باشد . 

تا معشوقه ات بتواند در تو  رشد و نمو کند . 

 

  + نوشته شده درجمعه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۸  ساعت 16:59  توسط ترانه   | 


 قضاوت

 

تنها کسی حق قضاوت خوب و بد بودن انسانها و همه را دارد خداوند متعال است و بس . 
چه دادگاه های که بدلایلی انسانهای بی گناه را مجازات کرده و چه انسانهای وارسته ای که بی دلیل مورد قضاوت ما واقع شده اند . به جای قضاوت انسانها بیاییم از خودمان شروع کنیم . کلامم را با یک جمله از انجیل مقدس خاتمه می دهم .
 
اگر می خواهی تکه کوچکی چوبی را از چشم دیگران در بیاوری اول سوزنی که به چشم خودت فرو رفته بیرون بیاور تا چشم شخص را راحتتر ببینی .
 

 

  + نوشته شده درچهارشنبه هفتم اسفند ۱۳۸۷  ساعت 0:20  توسط ترانه   | 


 ترانه خوش آسمانی

 

ترانه ای از آسمان آمد و ماندگار شد 

عشق و نور را دید و خوشحال شد 

منم که می بینم قلبها را, منم که آتش می زنم عشق ها را 

منم ترانه خوش آسمانی

منم که رقم می زنم ورق ها را 

منم که می سازم امیدها را 

منم که آفرینش نوین می دهم 

ترانه که اومد همه چیز شد 

دل ها را ربود و دلدار شد 

من که از خدا بودم 

اون خدا هم مال من شد 

چشم یاری داشتم 

ولی اون شد که باید می شود

 امروز باز هم می خواهم بروم سوی خدا دیگر به مردمان آموختم که قلب را بگشایند و نور بتابید . 

در گوشی از عالم غوغا شنیدم دیدم ماندم بهتر است از پرواز 


من دوست دارم مردمان را و زندگانی را 


خدایا مرا باز هم برگردان 


این هم ترانه

 

  + نوشته شده درسه شنبه یکم بهمن ۱۳۸۷  ساعت 0:23  توسط ترانه   | 


 آقایان دوست داشتنی هستند .

 

آقایان دارای رمز یا راز نیستند آنها را براحتی می توان شناخت. 

صحبت هایشان از انرژی فراوانی برخوردار است . 

کارهایشان از سادگی بخصوصی حکایت دارد . 

اعتماد در آنها شکست ناپذیر است . 

دوست داشتن آنها بی ریا و واقعی است . 

آنها علاوه بر خانواده به دیگران نیز فکر می کنند . 

مسئولیت پذیر هستند . 

قلب آنها مانند ظاهرشان دوست داشتنی است . 

برای سعادت همسر و فرزندانشان از جان نیز می گذرند .

می توان به آقایان عشق آموخت . 

از آنها شاهزاده ای برای خودمان بسازیم . 

تا ابد با آنها خوشبخت شویم . 

به آنها بگوییم که دوستی چیست ؟ 

با آنها آسایش بیابیم . 

و نیمه گمشده وجودمان را در آنها پیدا کنیم .

 

  + نوشته شده درچهارشنبه هجدهم دی ۱۳۸۷  ساعت 17:44  توسط ترانه   | 


تمامی مطالب این وبلاگ بدون برداشت از جایی توسط نویسنده تهیه شده است.
استفاده ازمطالب این وبلاگ بلامانع است . ولی ذکر منبع الزامی می باشد.
با تشکر ترانه
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ

نوشته های پیشین
اردیبهشت ۱۳۹۸

مهر ۱۳۹۶

آبان ۱۳۹۲

بهمن ۱۳۸۹

آذر ۱۳۸۸

اردیبهشت ۱۳۸۸

اسفند ۱۳۸۷

بهمن ۱۳۸۷

دی ۱۳۸۷

تیر ۱۳۸۷

اردیبهشت ۱۳۸۷

فروردین ۱۳۸۷

اسفند ۱۳۸۶

بهمن ۱۳۸۶

دی ۱۳۸۶

آذر ۱۳۸۶

مهر ۱۳۸۶

شهریور ۱۳۸۶

نویسندگان
ترانه
امید

 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM