به مناسبت سال جدید و تولد حضرت مسیح (س)

 سال جدید میلادی را به همه ,از جمله پیروان حضرت مسیح(ع) پیشاپیش تبریک عرض می نمایم . 
با وجودی که همه پیامبران حضرت حق را دوست دارم ولی محبت زیادی به حضرت مسیح (س)و مادر بزرگوارش حضرت مریم مقدس(س) دارم . 
قبل از تولد حضرت مریم (س) پدر و مادر او از خداوند متعال فرزندی می خواهند و می گویند اگر چنین فرزندی به ما ارزانی دهی او را به تو تقدیم می کنیم . یعنی نذر می کنند . 
خداوند که همه نوع قدرت دارد, خوب دعای آنها را قبول می کند , آنها به امید داشتن پسر بودند که هنگام تولد دختر زاییده می شود , و همه محاسبات غلط از آب در آمد.

 

مریم را به بیت المقدس می فرستند همه دوست دارند سر پرستی او را به عهده بگیرند , اختلاف بین آنها بوجود می آید چاره ای جز قرعه کشی برای سر پرستی مریم نمی بینند . و نام حضرت زکریا از قلم ها ظاهر می شود , ظاهرا" زکریا مسو’لیت مریم را به عهده داشت ولی خداوند مستقیما" او را تربیت می کرد .

مریم با بزرگ شدنش در اثر اخلاص در عبادت , تقوا , نهایت بخشندگی و عطوفت به مقام خیلی بالای عرفانی رسیده بود .حضرت زکریا هر وقت او را که می دید از این سطح متعالی مریم در شگفت بود مشاهده اینکه غذا و میوه های تازه نزد مریم وجود داشت بیشتر او رامتعجب می کرد.

حضرت زکریا از مریم می پرسد , راز صحبت های عاشقانه و این میو ه های تازه چیست ؟ 
مریم می گوید : فرشته ها از غیب برایم می آورند . 
حضرت زکریا از ته دل می گوید : خدایا به من نیز فرزندی عطا کن . 
خداوند چون اخلاص او را می بیند , و دعای او را از در بخشندگی قبول می کند . 
زکریا می گوید : چگونه امکان پذیر است ؟ من که از پیر شده ام و نا توان . 
خداوند می فرماید :نشانه اینست , در حالی که سالم هستی سه روز نمی توانی با مردم صحبت کنی.

 

مریم به تکامل عرفانی خویش ادامه می داد تا فرشتگان در اوج شادی و تعظیم به او مژده دادند:
"ای بنده بسیار خوب الرحمن , خداوند تو را برگزید بر همه زنان عالم و تو پاک ترین زن می باشی خوش به سعادت تو" 
این درجه از عرفان مریم بحدی بالا بود که دومین خبر خوش را فرشتگان به او رساندند: 
"ای مریم فرمانبرداری کن پروردگار خود را و سجده کن و نماز گذار با نماز گذاران" 
این پیغام ها به تحول عجیبی منجر شد.

مریم مقام بزرگی کسب می کند او دیگر از صف همه عارفان جلوتر می رود و برتری می یابد, در این هنگام بود که مردی برمریم که به عبادت خداوند مشغول بود , نازل می شود . 
مریم طبق عادت دختران فریاد می زند و می گوید "خدایا به تو پناه می آورم ". 
آن مرد می گوید من فرستاده خداوند هستم و خبر مهمی برایت دارم.

اکثر مفسران نمی دانند آن شخص دقیقا" چه کسی است ولی آن شخص ,جز حضرت عیسی (ع)کسی دیگری نمی باشد . 
بلی حضرت عیسی می گوید :"ای بانوی مقدس, می خواهم مادرم باشید " 

مریم که دومین شوک بر وی وارد می شود می پرسد: 
_ چگونه امکان دارد ؟ 
_در تمام طول عمرم حتی یک بار دست نامحرمی را لمس نکرده ام و می دانی که شوهر نیز ندارم . 

عیسی (ع) میفرماید :"ای مادر عزیزم فقط قبول کن که فرزند تو باشم که اینها نزد خداوند سهل است ".

پس به اراده خداوند مریم حامله شد این موضوع را از دیگران مخفی نگه می داشت . 

تا اینکه از احساس باطنی که مریم داشت به او الهام شد که فرزندت در حال متولد شدن است . 

مریم از این موضوع در عجب بود چون در تمام دوران این معجزه بود . 

مریم می گفت: خدایا می توانم این اراده تو را درست انجام دهم آیا امکان پذیر است . 

مسو’لیت و به دنیا آوردن این طفل نیز برایش سخت بود مردم چه فکری درباره اش می کنند . 

تمام این فشار ها را مریم با جان قبول کرده بود .

تا اینکه ندا آمد : 

مریم به سوی شرق رهسپر شو . 

این نداها را افرادی می توانند بشنوند که روحشان انبساط لازم را داشته باشد و گیرنده خوبی برای خواسته الهی باشند . 

مریم از درد و اضطراب راهی مکانی ناشناخته و خشک می شود . 

این احساس را چگونه می توان درک کرد فقط خدا می داند . 

مریم در اوج همه ناراحتی ها داد می زند; 

ایکاش مرده بودم یا برای همیشه از یاد رفته بودم . 

همان لحظه روح عیسی بر وی نازل می شود و به او می گوید : 

ای مادرم دست بر این درخت خشکیده بزن تا برایت خرمای تازه ببار آورد و پای خودت را بر زمین تا آب گورا بجوشد. 

مریم در همه دوران عبادت عیسی را می دید و آرامش خاصی به او دست می داد . این بار هم همین طور . 

آرامش عجیبی به مریم وارد می شد در این فاصله که مریم رطب تازه و آب گوارا می نوشید خبر خوش بعدی را از عیسی شنید : 

مادرم اگر از تو پرسیدند این طفل را چگونه آورده ای چیزی نگو ,بگو روزه گرفته ام با کسی صحبت نکنم . 

اما این قاعده و قانون را نگاه کنید صحبت نکردن چه تاثیری روی انسان می گذارد تاثیری شگرف انرژی که از صحبت نکردن در انسان ذخیره می شود بسیار زیاد است . 

اما شگفت انگیزی این قسمت این است مریم در کسب انرژی الهی بی نظیر بود . 
کودک به دنیا می آید مریم هم به تکامل روحی خویش می رسد . 

مریم از لحاظی خوشحال است که ماموریت الهی خود را بخوبی انجام داده است از لحاظی نگران قوم خویش می باشد . 

شما چه تصوری از مسیح در آن طفلیت دارید ؟ 

مسیح پر انرژی و بسیار متعالی است خوب چند رده قبل از تولد را در کارها و خواسته های الهی بسر برده است . 

فرشتگان نگهبانش نیز در کمال افتخار دوستش دارند . 

مریم در بین راه هر بار نگاهی به طفلش می کند و از دیدنش مسرور می شود . 

وقتی که به جمع و قومش می رسد همه از قبل براش نقشه کشیده اند که چگونه آبرویش را لکه دار کنند . 

حالا همه چیز برای قوم مغرور و کسانی که خداوند را عصای مقاصد پلیدشان قرار داده اند مهیا است . 

می خواهند مریمی که بر همه زنان عالم برتری دارد را مورد استیضاح قرار دهند . 

اگر کمی فکر که آن هم در اثر عصیان از دستشان رفته است داشتند هر گز این کار را نمی کردند . 

مریم در کمال آرامش و خونسردی اشاره می کند : 

من برای خالق خودم روزه سکوت گرفته ام . 

خدایا سکوت بندگان خالص تو از فریاد ظالمان برنده تر است . 

و به عیسی کوچک و طفل اشاره می کند . 

این بار جاهلان با صدای بلند تر می گویند : 

مریم پدر و مادر تو بد نبوده اند این طفل را از کجا آورده ای ؟ 

این کار تو بس ناپسند می باشد .
قوم جاهل می خواهند اثبات کنند که مریم همانند پدر ومادر خویش انسان پرهیزگاری نیست, تا بیشتر او را عذاب دهند . 

ولی مریم علاوه بر برتری خود بر پدر و مادرش در کمال آرامش به فرزندش اشاره می کند ; 

حالا جاهلان با صدای بلندتر می گویتد : 

مریم تو عقلت را از دست داده ای علاوه بر بدی که انجام داده ای, این بچه چگونه می تواند صحبت کند ؟ 

عیسی که در جریان تمام امور این قوم و مادر عزیزش بود خودش می گوید : 

من عیسی بنده خدا هستم مرا کتاب داده و مرا مبعوث کرده است هر جای که من باشم آنجا با برکت هست و مرا مامور ساخته است تا به نماز و زکات تا زنده باشم سفارش کنم . 

مرا دوستار مادر خویش ساخته و من آدم طغیان گر و تخریب گر نیستم . 

و درود بر من روزی که متولد شده ام و روزی که بمیرم و روزی که خداوند مرا زنده کند . 

آری اینست داستان عیسی پسر مریم .

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 20 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اوکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?i=947

همچنین سایت های پر بازدید ایران ، عضویت فعالی دراین گروه دارند....به ازای هر کدام از وبلاگهایتان پول در میاورید......تعداد زیاد اعضای این گروه نشاندهنده رسمیت این گروه و هیچ گونه سوء استفاده است. فقط وبلاگ خود را ثبت نمایید و پول پارو کنید...بدون هیچ گونه چشم داشت و تضرر مالی....در هر کجا و در هر زمان و درهر وضعیت مالی که هستید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?i=947
http://www.oxinads.com/?i=947

ما منتظر شماییم به ما بپیوندید
درضمن برای فعال شدن حسابتان باید کد بنر ها را در سایتتان قرار دهید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد